سفارش تبلیغ
صبا ویژن


فانوس

مراسم در 24 ماه ژوئن برگزار شده.

نامزد گونل که 25 سال سن داره و  تاجر هستش، که با گونل در دوران تحصیل آشنا شده.

مراسم با رسوم اصیل آذربایجانی برگزار شده

 

 























یکشنبه 91/7/30 | 11:36 صبح | سمیرا حسنی | نظرات () |

اینا ناظم و معاون ما هستند!!!!

اینام ناظم و معاونای خارجیا!!!!

اینام خودامونیم!!!


چهارشنبه 91/7/26 | 10:50 عصر | سمیرا حسنی | نظرات () |

این ماجرای واقعی در مورد شخصی به نام نظرعلی طالقانی است که در زمان ناصرالدین شاه طلبه ای در مدرسه مروی تهران بود و از آن طلبه های فقیر بود.
آن قدر فقیر بود که شب ها می رفت دور و بر حجره های طلبه ها می گشت و از توی باقیمانده غذاهای آن ها چیزی برای خوردن پیدا می کرد.یک روز نظرعلی به ذهنش می رسد که برای خدا نامه ای بنویسد.

نامه ی او در موزه ی گلستان تهران تحت عنوان "نامه ای به خدا" نگهداری می شود.

مضمون این نامه :



نظرعلی بعد از نوشتن نامه با خودش فکر کرد که نامه را کجا بگذارم؟ می گوید، مسجد خانه ی خداست.پس بهتره بگذارمش توی مسجد. می رود به مسجد امام در بازار تهران (مسجد شاه آن زمان) نامه را در مسجد در یک سوراخ قایم میکنه و با خودش میگه: حتما خدا پیداش میکنه!
او نامه را پنجشنبه در مسجد می زاره. صبح جمعه ناصرالدین شاه با درباری ها می خواسته به شکار بره. کاروان او ازجلوی مسجد می گذشته، از آن جا که به قول پروین اعتصامی
"نقش هستی نقشی از ایوان ماست آب و باد وخاک سرگردان ماست"
ناگهان به اذن خدا یک بادتندی شروع به وزیدن می کنه نامه ی نظرعلی را روی پای ناصرالدین شاه می اندازه. ناصرالدین شاه نامه را می خواند و دستور می دهد که کاروان به کاخ برگردد. او یک پیک به مدرسه ی مروی می فرستد، و نظرعلی را به کاخ فرا می خواند. وقتی نظرعلی را به کاخ آوردند ،دستور می دهد همه وزرایش جمع شوند و می گوید:نامه ای که برای خدا نوشته بودند، ایشان به ما حواله فرمودند.پس ما باید انجامش دهیم و دستور می دهد همه ی خواسته های نظرعلی یک به یک اجراء شود!گریه‌آورگریه‌آورگریه‌آور

 


چهارشنبه 91/7/12 | 9:24 عصر | سمیرا حسنی | نظرات () |

آیا بهشت تنها برای مسلمانان ویا شیعیان است؟ تکلیف انسان های غیر مسلمان که در زندگی خدمات زیادی به بشر کرده اند مانند ادیسون ،انیشتین و... چه می شود؟

در مورد بخش اول سوال شما باید گفت:

از آیات و روایات استفاده می‏شود بهشت برای کسانی است که ایمان به خدا و پیامبر اسلام (ص) داشته باشند و عمل صالح و تقوا پیشه کرده باشند: "الذین آمنوا و عملوا الصالحات طوبی لهم و حسن مآب؛ کسانی که ایمان و عمل صالح دارند، خوشا به حال آنان که خوش جایگاهی خواهند داشت".

مراد، ایمان به خدا و پیامبر و وحی الهی است و مراد از عمل صالح، عمل به دستورهای قرآن و اطاعت از پیامبر است که از جمله دستورها اطاعت از اولی‏الامر است محبت و اطاعت از امیرالمؤمنین(ع) و اهل بیت جزء خمیره ایمان است..

پیروان ادیان الهی هم به حکم کتاب خودشان که در آن اشاره به آمدن پیامبر اسلام شده است و هم به حکم عقل که باید به آخرین پیام الهی گوش فرا دهند، باید دین اسلام را بپذیرند.

خداوند از آیه 85 سوره آل عمران می‏فرماید: "و من یتبغ غیر الاسلام دیناً فلن یقبل منه و هو فی الاخرة من الخاسرین؛ هر کس غیر از اسلام (دین واقعی) دینی را بپذیرد، هرگز از او پذیرفته نیست و او در آخرت از زیانکاران خواهد بود".

بنابراین کفار و پیروان سایر ادیان الهی وظیفه دارند درباره دین خود و دین اسلام تحقیق کنند و دستورهای ادیان را با هم مقایسه کنند. پس از تحقیق دقیق و علمی، به حقیقت اسلام و حقانیت این دین پی خواهند برد. حال اگر پس از تحقیق به این نتیجه رسیدند که دین خودشان بر حق است و از طرفی به محتوای دین خود عمل کردند و بر کسی ظلم نکردند، چون حجت و دلیل و برهان بر اعتقاد خود دارند، خداوند آنان را عذاب نمی‏کند، ولی اگر تحقیق نکردند و با لجاجت بر دین خود پای فشاری کردند و با این که احتمال دادند دین اسلام دین حقی باشد، به دنبال آن نرفتند، در وظیفه خود کوتاهی کرده، در نتیجه خداوند آنان را عذاب خواهد کرد.

شهید مطهری(ره) در این باره می‏گوید: "اگر کسی در روایات دقت کند، می‏یابد که ائمه(ع) تکیه‏شان بر این مطلب بوده که هر چه بر سر انسان می‏آید، از آن است که حق بر او عرضه بشود و او در مقابل حق، تعصب و عناد بورزد و یا لااقل در شرایطی باشد که می‏بایست تحقیق و جستجو کند نکند اما افرادی که ذاتاً و به واسطه قصور فهم و یا به علل دیگر در شرایطی به سر می‏برند که مصداق منکر و یا مقصر به شمار نمی‏روند، آنان در ردیف منکران و مخالفان نیستند.

ائمه اطهار بسیاری از مردم را از این طبقه می‏دانند. این گونه افراد دارای استضعاف و قصور هستند و امید عفو الهی درباره آنان می‏رود. وی از مرحوم علامه طباطبایی نقل می‏کند: "همان طوری که ممکن است منشأ استضعاف، عدم امکان تغییر محیط باشد، ممکن است این جهت باشد که ذهن انسان متوجه حقیقت نشده باشد و به این سبب از حقیقت محروم مانده باشد".(2)

اما در مورد بخش دوم پرسش شما که بـا توجه به این که دانشمندانى نظیر ادیسون وانیشتین ویا پزشکان , گامهاى موثرى در راه آسایش و خدمت به بشر  برداشته اند , آیا آنان در روز رستاخیز درباره این نوع خدمات , اجر و پاداش خواهند داشت ؟

پـیش از آن که منطق اسلام را در این موضوع تشریح کنیم لازم است به برخى از نظرهاکه در این  مـوارد اظـهـار مـى شـود , اشاره کنیم :

1 - برخى تصور مى کنند که هر نوع عمل نیکى که به نفع  جامعه تمام گردد , درپیشگاه خداوند داراى ارزش خواهد بود و در این موضوع میان موحد و غیر  مـوحـد ,مـسلمان و غیر مسلمان فرقى نیست و هرگز خداوند عادل و دادگر میان بندگان در  این قسمت فرقى نمى گذارد . 

 آنان مى گویند : اصولا ایمان به خدا و اعتقاد به نبوت آخرین پیامبر الهى , چه تاثیرى در حال عمل  دارد و یـک عـمل نیک همواره به حال جامعه مفید و سودمند خواهدبود - خواه عامل آن موحد یا  مشرک , مسلمان یا غیر مسلمان باشد . 

 2 - در برابر این گروه , دسته دیگرى هستند که براى این نوع اعمال انسانى حتى درصورتى که با  نـیت پاک توام باشد , کوچکترین ارزشى قائل نشده و همه را نادیده مى گیرند و به حکم این که از  عقاید صحیح برخوردار نیستند کارهاى خوب آنان بى ارزش خواهد بود .

  ولى هر دو طرز تفکر که در نقطه مقابل یکدیگر قرار گرفته اند , نادرست است و نظرسومى که در  ایـنـجـا هـسـت که منطقى به نظر مى رسد :

هر کار خوبى که انجام شود دو جنبه دارد :1 - جنبه  شخصى و منافعى که به خود انسان باز مى گردد . 

2 - جنبه اجتماعى که فایده آن مربوط به عموم بشر بوده و همه افراد از آن بهره مند مى گردند . 

 هـرگـاه هـدف مـخترعان و مکتشفان از زحمات توانفرسایى که در طریق کشف حقایق واختراع  صـنـایـع تـحـمـل مـى کـنند , این باشد که در میان جامعه انسانى , نام و شهرتى پیداکنند و یا از  درآمـدهـاى مـادى اخـتـراعات و اکتشافات خود بهره اى ببرند , در این صورت آنان پاداش خود را  دریافت داشته اند و به هدف نهایى و مقصد خویش رسیده انددیگر معنى ندارد که در روز رستاخیز  از خـداونـد پـاداش بطلبند ; زیرا فرض این است که آنها در این خدمت , خدا و جامعه بشرى را در  نظر نداشته و هرگز به فکر آن نیزنبوده اند , بلکه محرک و انگیزه آنان همان شهرت و نام و پول و  درآمدهاى مادى بوده است و فرض این است که به چنین اهداف مادى خود رسیده اند .  ولـى هـرگـاه محرک آنان در کاوشهاى علمى و خدمات اجتماعى این بوده باشد که در راه رفاه و  آسـایـش بـنـدگان خدا کارى انجام دهند , گره هاى کور زندگى و مشکلات طبقات مختلف را  بـگـشایند و بارى از دوش جامعه انسانى بردارند , بطور مسلم در پیشگاه خدا اجر و پاداش خواهند  داشت و عدل الهى ایجاب مى کند که نتیجه این کار نیک خودرا ببینند . 

 در احـادیـث اسـلامى مى خوانیم که حاتم طایى با این که مشرک و بت پرست بود و به هیچ یک از  ادیـان آسـمـانـى ایـمـان نـداشت , ولى چون پناهگاهى براى محرومان و بینوایان بود و همواره از  همنوعان خود پذیرایى مى کرد و گره از زندگى آنان مى گشود , درروز رستاخیز پاداش مناسبى  خواهد داشت . 


پی نوشت‏ها:

. 1-آل عمران (3) آیه 133

مرتضی مطهری، مجموعه آثار، ج 1، ص 320 به بعد


شنبه 91/7/8 | 11:13 عصر | سمیرا حسنی | نظرات () |


یکشنبه 91/7/2 | 12:46 عصر | سمیرا حسنی | نظرات () |

سلام به دوستای گلم چطورید میدونید مدرسه ها دارن میان  منم گفتم بذا یه مطلب بذارم این مطلبم گذاشتم اما میدونید که این طنزه وگرنه همه ی معلما،مدیراو.....خوبن!!!!!!!!!!!!!!!


مدرسه ما : پایگاه جهنمی

خروج از مدرسه : فرار از آلکاتراس

دیدن مدیر از دور : شبهی در تاریکی

نمره بیست : افسانه آه

مدیر مدرسه : مرد 6 میلیون دلاری

شوخی با مدیر : بازی با مرگ

روز دادن کارنامه : حادثه در کندوان

امتحان : شاید وقتی دیگر

روزی که معلم به کلاس نمی آید : بوی خوش زندگی

اخراج از کلاس : یک بار برای همیشه

نمازخانه دبیرستادن : قطعه ای از بهشت

زنگ آخر : آرایشگاه زیبا

امحان پایان ترم : قلب ها برای که می تپد

پیام متقلب برای دیگران : چشم هایم برای تو

راهی برای متقلبان : جیب بر ها به بهشت نمی روند
آنتن مدرسه : جاسوس سه جانبه

جای سیلی معلم : دایره سرخ

دبیر تربیتی : پاک باخته

صفر های پشت سر هم : برج مینو

اعتراض برای نمره : شلیک نهایی

حیاط مدرسه : پارک ژوراسیک

زنگ ورزش : المپیک در بازداشتگاه

شوراءدبیران : جنگ نفتکشها

ناظم : پلیس آهنی

کنکور : بالاتر از خطر

دیدن معلم از دور : سایه عقاب ها

نگاه معلم : بگذار زندگی کنم

دانشگاه : سرزمین آرزوها

خارج از مدرسه : آن سوی آتش

بحث با مدیر : فریاد زیر آب

شاگرد اول کلاس : پرنده کوچک خوشبختی
پای تخته : لبه تیغ

دیکتاتوری معلم : مزد ترس

منفی های پشت سر هم : گلوله های بی صدا

وراجی سر کلاس : مجوز مرگ

آخر کلاس : بهشت پنهان

مبصر کلاس : افعی

بوی جوراب بچه ها : عطر گل یاس

دبیرام مدرسه ما : تبعیدی ها

اخراج از مدرسه : می خواهم زنده بمانم

سایه دبیر تربیتی : سایه شوگان

دفتر دبیران : خانه ارواح

نمره ده : شانس زندگی

اتاق ورزش : جزیره آدم خور ها

دستشویی : اطاق گاز

سال آخر دبیرستان : سال های بی قراری

ساختمان مدرسه : آسمان خراش جهنمی
اخراجی ها : بینوایان

رفتن به دانشگاه : هدف سخت

دفتر مدیر : کلبه وحشت

صاحبان نمره زیر ده : سربداران


کیف های دانش آموزان : محموله


ظرفیت نیمکت ها : دو نفر و نصفی


سوسک در کلاس : انفجار در اطاق عمل

کلاس خصوصی : وعده پنهان

زنگ ادبیات : نان و شعر

دفتر ناظم : محکمه عدالت

حالت دانش آموز هنگام پاسخ دادن : زرد قناری


شنبه 91/7/1 | 12:42 عصر | سمیرا حسنی | نظرات () |

برخی از مورخان و کارشناسان که اکثرا دهه ی هفتاد به بالا بودند اخیرا کشف کردند دهه ی شصتی ها خوشبخت ترین انسان هایی بودند که بعد از آدم و حوا پا به این کره ی خاکی گذاشتند. بر اساس این یافته ها دهه ی شصتی ها از تولد تا بعد از وفات 7 خوان را می گذرانند. (البته برخی را گذرانده اند) خوان هایی که همواره با ناداوری ها از آن سربلند بیرون آمده اند!

خوان اول: بحران پوشک و شیرخشک

هفت خان

در دهه ی شصت اصطلاحی بین زوج های جوان وجود داشت، آنها می گفتند: “بچه که عمر و نفسه ده تاش کمه، هزارتاش هم بس نیست!” در همین راستا و همچنین در راستای نبود سینما، پارک و … برای گذراندن وقت در انتهای شب در بیرون از منزل، کانون های خانواده گرم و گرم تر شدند، آنقدر گرم که برخی محققین بر این عقیده هستند که گرم شدن زمین و آب شدن یخ های قطب شمال و جنوب نتیجه ی اقدامات انجام گرفته شده در دهه ی شصت می باشد.

 

دهه ی شصتی ها بسیار خوش شانس بودند، زیراکه به دلیل افزایش کمّی شان با بحران پوشک مواجه شدند، آن زمان هم مثل الان چینی ها مهربان نبودند که هر چیزی که کم داریم برایمان صادر کنند، در نتیجه به طور متوسط هر دهه ی شصتی هفته ای فقط یکی دو روز پوشک می بست و در باقی ایام هفته در آزادی کامل به سر می برد؛ البته این دهه ی شصتی ها از همان ابتدا نیز جنبه ی آزادی را نداشتند و با اعمالی که بر روی گل های قالی انجام دادند باعث بدنامی فرش های دستبافت ایرانی در سطح بین الملل شدند و کاهش صادرات فرش دستباف در این روزها نتیجه ی اقدامات نادرست دهه ی شصتی ها در آن زمان می باشد! در کنار این بحران، بحران شیر خشک هم مزید بر علت بود تا آنها با دست و پنجه نرم کردن با این بحران ها در کودکی امروز آماده ترین نسل حاضر برای اجرایی شدن طرح هدفمند کردن یارانه ها می باشند!

خوان دوم: مدرسه

دهه ی شصتی ها کلا خوش به حالشان بود، در کلاس های شونصد نفره درس می خواندند، آخرین یافته های علم آمار و احتمال نیز ثابت کرده هر چه تعداد دانش آموزان یک کلاس بیشتر باشد احتمال اینکه معلم از دانش آموزی درس بپرسد کمتر است؛ البته این اصل در مورد دهه ی شصتی ها صدق نمی کرد زیرا تا معلم اسامی بچه ها را می خواند تا حضور و غیاب کند وقت یک ساعت و نیمه ی کلاس تمام می شد.

هفت خان

خوان سوم: دانشگاه

کلاً مسئولان هوای دهه ی شصتی ها را خیلی داشتند، مدام برایشان سدسازی می کردند، یکی از این سدهای ساخته شده در آن سال ها “سد کنکور” نام داشت که البته به جای آب پشت آن “داوطلب” جمع می شد؛ مزیت سد کنکور به سدهای دیگر این بود که اصلا سوراخ نمی شد و لازم نبود کسی پتروس بازی دربیاورد و تا یک ماه انگشتش آبسه کند!

دهه ی شصتی ها در پشت این درب روزهای بسیار خوشی را گذراندند و روزها و شب های بسیاری را با “تست های 4 گزینه ای” هم آغوش شدند، و در انتها نیز به جنگ غول کنکور رفتند.

مسئولان در یک اقدام ژرف نگرانه و آینده بینانه از غول کنکور دعوت کردند تا بیاد و با دهه ی شصتی ها به عنوان یک بازی تدارکاتی دست و پنجه نرم کند تا دهه ی شصتی ها آمادگی پیدا کنند در سال ها بعد با غول های بزرگتری همچون غول تورم و بیکاری و مسکن و … مبارزه کنند!

هفت خان

هفت خان

خوان چهام: کار

دهه ی شصتی ها کم کم از دانشگاه بیرون آمدند، البته خودشان چندان تمایلی به بیرون آمدن از دانشگاه نداشتند اما دهه ی هفتادی ها آنقدر وارد دانشگاه شدند که دیگر در دانشگاه جایی نمانده بود و دهه ی شصتی ها از آنطرف دانشگاه بیرون افتادند! فرصت های کاری بسیار بالایی برای آنها وجود داشت، از آبیاری گیاهان دریایی و گردگیری میز رایانه گرفته تا آسفالت سابی و متر کردن عرض خیابان ها.

هفت خان

خوان پنجم: ازدواج

همان طور که دهه ی شصتی ها سنشان بالا می رفت ازدواج هم سنش بالا می رفت، در همین راستا اکثر کارشناسان معتقد هستند دلیل بالا رفتن سن ازدواج نه بیکاری است و نه گران بودن مسکن، بلکه تنها دلیل بالا رفتن سن ازدواج، بالا رفتن سن دهه ی شصتی ها می باشد!

خوان ششم: عزرائیل

در همین راستا پیش بینی می شود دهه ی شصتی ها بسیار بسیار زیاد عمر کنند، زیرا همه ی آنها با هم به دنیا آمده اند و در نتیجه همه با هم بزرگ شده اند پس همه تقریبا در یک بازه زمانی فوت خواهند کرد؛ عزرائیل یحتمل در آن زمان که دهه ی شصتی ها به زمان مرگشان برسند آنقدر سرش شلوغ خواهد شد که دیگر بدون وقت قبلی جان کسی را نمی گیرد و در نتیجه دهه شصتی ها چند سالی را در وقت اضافه سپری خواهند کرد.

هفت خان

خوان هفتم: آن دنیا!

بالاخره نمی شود همه چیز به کام دهه ی شصتی ها باشد، یحتمل آنها در آن دنیا با مفهوم کمبود امکانات مواجه خواهند شد، پیش بینی می شود در آن دنیا به همه ی روح های دهه ی شصتی بال نرسد و برخی از روح های دهه ی شصتی نتوانند در آسمان پرواز کنند.

هفت خان


شنبه 91/7/1 | 12:36 عصر | سمیرا حسنی | نظرات () |

www . night Skin . ir